۱۳۸۶ آبان ۵, شنبه

موهایم را کوتاه کردم. همان اندازه که دوست نداری!
از وقتی همانطور شده که دوست نداری چند تایی هم موی سفید پیدا کرده ام.

خیلی دور نیست روزهایی که موهای سفید پشت سرت را برایت می شمردم و هر کدام را به دختری نسبت می دادم که باعث سفید شدنش شده بود. حالا حکمأ بیشتر هم شده اند هم موهای سفید هم جنس لطیف مو سفیدکن.
می بینی؟ روزگار بدی شده. ملت وقت ردشدن از روزگارت هیچ کاری از دستشان بر نیاید موهایت را کم کم سفید می کنند.
تازه بازهم با تو مهربان بوده روزگار، موهای سفیدت کمتر از آنی است که باید می بود.
جایی آماری ارائه نشده ها،از من در مورد مرجع سئوال نکنی. همینطوری مقایسه ای گفتم. چون همین عبور تو از زندگی من برایم دستکم ده تایی موی سفید آب خورده. حالا خودت منصفانه قضاوت کن، روزگار با تو مهربان تر نبوده؟ با توجه به این همه عبور و مرور ملت، که دست آخر کاسه صبر مرا هم لب به لب پر کرد!

۲ نظر:

ناشناس گفت...

رهای عزیز
اشک من هم لب ریز شد و
این پستت دیوانه ام کرد بانو

mim گفت...

درد داشت که این زیاد:(