نه هست هاي ماچونان که بايدند
نه بايد ها…
مثل هميشه آخر حرفم
و حرف آخرم رابا بغض مي خورم
عمري است
لبخند هاي لاغر خود رادر دل ذخيره مي کنم:
باشد براي روز مبادا!
اما
در صفحههاي تقويم
روزي به نام روز مبادا نيست
آن روز هر چه باشد
روزي شبيه ديروز
روزي شبيه فردا
روزي درست مثل همين روزهاي ماست
اما کسي چه ميداند؟
شايدامروز نيز روز مبادا باشد!
وقتي تو نيستي
نه هست هاي ماچونانکه بايدند
نه بايد ها…
هر روز بي تو
روز مبادا است!
قیصر امین پور
۶ نظر:
پستهای اخیرت رو خوندم ... دلم گرفت ... حس کردم چقدر شبیه منی ... شبیه من بدون سانسور ...
این شعر شادروان بسیار زیباست رها جان. مرسی از انتخابت
به سیگارش حسودیم می شود
چه عجب اینجا تونستم نظر بزارم
می دونی که میام و می خونم
اگه نظر نمی دم به خاطر مشکلات بلاگه
چرا انقده کم پیدا شدی رها جانم.من که بعد مدتهاست این بلاگر اجازه داده برات کامنت بذارم.خوبی تو؟
نگاه زیبایی نیست
میشه به یک روز خیلی بهتر از این نگاه کرد
ارسال یک نظر